انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز.

ساخت وبلاگ
+جالبه که با خوندن سیر گذرای نوشته ها خیلی واضح به تغییر دوران و گذر از یه مرحله ی زندگی به مرحله های بعدی رو میشه فهمید! از سال سوم، به سال چهارم. جدی نبودن تموم شد. الان دیگه همه چیز جدیه و کم کم داریم باهاش کنار میایم. خیلی هم خوب. حس و حال تابستون تعدیل شده و خوبه الان. فکر کنم اگه یه تابستون پر کار و پر درس و پر هدف داشته باشی، اونقدر ها هم تابستونا بد نیست! در حقیقت اونقدر خوبه که دارم نگران شروع سال تحصیلی میشم. نکنه به خوبی تابستون نباشه؟  +چیزی که حسرت بر می انگیزه، اینه که کتابای خوبی مثل اونایی که قبلا خوندم به دستم نمی رسه. مثلا یه کتاب که به جذابیت نماد گمشده باشه. یا به هیجان انگیزی نیکلاس فلامل کیمیاگر باشه. یا به جالبی راز فیثاغورث باشه. یا به خواستنی بودن همه ی تک تک هزاران انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز....
ما را در سایت انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : observer137 بازدید : 209 تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1396 ساعت: 23:56

+کم کم دارم به این نتیجه می رسم که نفرت ورزیدن از تابستان و تکرار کردن چندین و چندهزار باره ی این حقیقت در هر تریبونی که پایم به آن می رسد به هیچ وجه و در هیچ زمینه ای باعث کوتاه تر شدن تابستان نمی شود.متاسفانه زندگی باگ هایی از این دست دارد. آدم هایی که از آنها متنفرید زیر تریلی هجده چرخ نمی روند. نیست و نابود نمی شوند. نسلشان منقرض نمی شود. از کره ی زمین به ماه تبعید نمی شوند. بلکه همانجا می مانند و از آدمی به آدم دیگر تبدیل می شوند و تا ته ته کابوس های شبانه و روز های تاریکتان دنبالتان می کنند. همان قضیه ی تعادل ماده و انرژی در دنیا. هیچ راه فراری نیست. نه از آدم هایی که ازشان بدتان می آید، نه از فصل هایی که ازشان بدتان می آید و نه از کانسِپت هایی که ازشان بدتان می آید. هیچ گریزی از نفرت انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز....
ما را در سایت انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : observer137 بازدید : 223 تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1396 ساعت: 23:56

+این موضوع دیگر کم کم دارد نگرانم می کند. خیلی زیر پوستی و نامحسوس دنبالم می آید و در موقعیت های مختلف حالم را می گیرد. هی به خودم می گویم، آخر یک ذره شرم، یک ذره حیا! دختره ی ورپریده، سال اول دانشگاه و این فکر ها؟! ولی دست خودم نیست، و این طور هم نیست که دوست داشته باشم به این قضیه فکر کنم چون تهش خوب تمام نمی شود. مل مته مغز را سوراخ می کند و وارد جریان افکار می شود و من شروع می کنم به حرص خوردن و به خود پیچیدن و نگران شدن. مسئله ی اصلی هم این است که چرا فکر و ذکر تمام اجناس ذکور ایرانی فقط یک چیز است، که چرا انقدر آی کیو هایشان پایین است. که چرا انقدر بی شعورند و نمی فهمند که حقوق زن باید رعایت شود و چرا آنقدر بی فکرند که به جز غرایز اصلی و تولید مثل به هیچ مسئله ی کوفتی لعنتی دیگری فکر ن انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز....
ما را در سایت انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : observer137 بازدید : 226 تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1396 ساعت: 23:56